تا به حال فکر کردهای چرا گاهی حس میکنی در یک لوپ بیپایان گیر افتادی؟ چرا با وجود این همه تلاش، انگار زنجیرهایی نامرئی دست و پایت را بستهاند؟
شاید نام «ماتریکس» برایت فقط تداعیگر یک فیلم علمی-تخیلی باشد، اما حقیقت عمیقتر و پیچیدهتر از این است. ماتریکس یک مفهوم فلسفیست که ریشه در کنترلهای مویرگی و نامحسوس دارد. کنترلی که از طریق فرهنگسازی، سیستم آموزشی و حتی محتوای رسانهای بر افکار و باورهای تو و اجداد تو اعمال شده است. در این مقاله و ویدیو، به بررسی این کنترل پنهان و تأثیرات آن بر تمام جنبههای زندگی روزمرهات میپردازم و نشان میدهم که چگونه این سیستم، تو را در منطقهی امن و باوری که برایت ساخته، اسیر نگه میدارد.
اگر میخواهی بدانی چگونه این کنترل بر رویاهایت، مسیری که برای جذب ثروت دنبال میکنی و آیندهات تأثیر گذاشته، و اگر به دنبال راه رهایی هستی، تماشای این ویدیو را از دست نده. این اولین گام است.
آنچه اینجا دریافت میکنی
چرا تلاش بیشتر نتیجه نمیدهد؟
شاید با خود فکر میکنی با تلاش بیشتر، کار سختتر و صرف ساعتهای طولانیتر، میتوانی به اهداف مالی و موفقیت برسی.
اما حقیقت، تلختر و پیچیدهتر از این حرفهاست. سیستم به شکلی هوشمندانه تو را برنامهریزی کرده است تا در همان مسیری حرکت کنی که برایت طراحی شده. این برنامهریزی ناخودآگاه، از پیش از تولد تو آغاز شده و بر الگوهای فکری، احساسی و رفتاریات تأثیر گذاشته. تو بر اساس این الگوها، فکر میکنی، حس میکنی و عمل میکنی؛ حتی اگر از آن بیخبر باشی.
و نتیجهی این برنامهریزی چیست؟
یک لوپ بیپایان از تلاشهای بیثمر.
تلاش بیشتر، نه تنها تو را به دستاوردی بزرگ نمیرساند، بلکه لذتهای کوچک زندگی را از تو میگیرد. تو در این مسیر، زمان و انرژی خود را هدر میدهی و در نهایت، با حس سرخوردگی و شکست روبرو هستی. درک ماتریکس و این برنامهریزی ناخودآگاه، نخستین و مهمترین قدم برای رهایی است.
جذب ثروت
بیشتر مردم با شنیدن «قانون جذب» به یاد تفکرات سادهانگارانه، وعدههای خیالی و شیادان رویا فروش میافتند. اما حقیقت قانون جذب برای ثروت، کاملاً متفاوت از آن چیزی است که به نظر میآید و به تو گفته شده است. این قانون، نه یک جادوی کلامی، بلکه یک سیستم عمیق برای هماهنگ کردن ارتعاشات ذهنی و باورهای درونیات با مفهوم ثروت است. این هماهنگی، تنها با تغییر برنامهریزی ناخودآگاه و کار روی باورهای ریشهای ممکن میشود. و کل این موضوع بسیار سختتر از چیزیست که تصور میشود.
تغییر واقعی، نه در کار بیشتر، بلکه در جدیت در انتخاب است. وقتی انتخاب میکنی که از ماتریکس خارج شوی، دیگر جایی برای در حاشیهی امن ایستادن و وقتکشی وجود ندارد. این انتخاب، تو را به سوی تغییر واقعی و خلق زندگی دلخواهت سوق میدهد.
تصور کن در جهانی زندگی میکنی که همه چیز در آن برنامهریزی شده است. برنامهای که تو از آن بیخبری و هر قدمی که برمیداری، مسیری است که از پیش برایت تعیین شده. این تصویر، خلاصهای از مفهومیست که «ماتریکس» نامیده میشود. ماتریکس فقط یک داستان سینمایی نیست؛ استعارهای است از سیستمهای کنترلی که از بدو تولد، بر افکار، احساسات و تصمیمهای تو تأثیر گذاشتهاند. این کنترلها آنقدر مویرگی و زیرکانه عمل میکنند که به بخشی از هویتت تبدیل شدهاند و تشخیص آنها دشوار است. در اینجا، عمیقتر به مفهوم ماتریکس و مکانیسمهای آن در زندگی امروز میپردازیم و راهکارهایی را برای رهایی از این تلههای ذهنی بررسی میکنیم.
کنترل ذهن با ابزارهای نوین: از فرهنگ تا رسانه
سیستمهای کنترل، در طول تاریخ از ابزارهای مختلفی استفاده کردهاند. همیشه این کنترل از طریق فرهنگسازی، ایجاد هنجارهای اجتماعی و باورهای غلط انجام شده. و امروز با پیشرفت تکنولوژی، این ابزارها نیز تکامل یافتهاند.
آموزش و سیستمهای دانشگاهی: پس از انقلاب صنعتی، سیستم آموزشی به یکی از اصلیترین ابزارهای کنترل تبدیل شد. چیزی که از آمریکا به ایران رسید. چیزی که به جای تشویق به خلاقیت و تفکر انتقادی، با طراحی مدارج دانشگاهی و سیستم آموزشی، مسیری با هدف تبدیل و برنامهریزی تو به یک نیروی کار با درجهی مشخص ترسیم کرد.
محتوای رسانهای و پیامهای پنهان: فیلمها، سریالها و موسیقی، صرفاً برای سرگرمی نیستند. آنها با پیامهای سابلیمینال تصویری و صوتی، به صورت ناخودآگاه افکارت را شکل میدهند. کافیست به موسیقیهای بعد از انقلاب ایران فکر کنی که یکباره به سمت گام مینور و لحنی غمگین سوق داده شدند. این تغییر ساده، به مرور زمان حس غم و فقر را به یک بخش جداییناپذیر از وجود تو تبدیل کرد. نوستالژیای که امروز هم از آن متنفری و هم عاشق غرق شدن در آن هستی؛ یک تضاد سمی که دقیقاً هدف ماتریکس است.
شبکههای اجتماعی و توهم آگاهی
شاید فکر کنی که در عصر حاضر با وجود شبکههای اجتماعی، دیگر خبری از کنترل نیست و همهچیز شفاف شده. اما کاملاً برعکس است. شبکههای اجتماعی، پلتفرمهای جدیدی برای اعمال کنترل به شکلی مدرن و مؤثرتر هستند!
در اینجا جامعه نیز به این روند کمک میکند، زیرا انسانها عاشق اسارت و پذیرفتن مسیرهای از پیش تعیینشدهاند.
سرگرمسازی با خزعبلات: اینستاگرام و شبکههای مشابه، با سرگرمسازی تو توسط محتوای بیاهمیت و سطحی بیپایان، افکار کنترل شده را به جامعه تزریق میکنند. شوخی با درد و مشکلات جامعه، تحمل درد را سادهتر میکند و با دیدن هزاران همدرد خندان، فلاکت به یک امر عادی تبدیل میشود. و این سم، بخشی از برنامهی کنترل است.
احساس همصدایی دروغین: شبکههای اجتماعی به تو این حس را میدهند که با همصدا شدن و توهین به طبقه حاکم، در حال مبارزه هستی، اما این تنها یک تخلیه روانیست که تو را به طور لحظهای آرام میکند اما در نهایت، هیچ تغییری در پی ندارد. درست برعکس عمل میکند: سوپاپ اطمینان یک زودپز در حال انفجار است.
موفقیت مالی و رهایی از باورهای محدودکننده
اگر امروز در جایگاهی که میخواهی نیستی و با چالشهای مالی دست و پنجه نرم میکنی، باید بدانی که این وضعیت، نتیجهی مستقیم همین سیستم و کنترل است. سیستمی که تو را برای فقر، غم و خوشیهای کوچک برنامهریزی کرده.
و اینجاست که نقش تمرینات انالپی برای تغییر این برنامهها روشن میشود.
زمانی که در حال کار روی آخرین محصول خودم در این باب بودم، یک فرد مهم به من گفت:
«چرا در مورد پول حرف میزنی؟ چرا پکیج مالی میسازی؟ میخواهی کلاهبردار شناخته شوی؟ مگر میشود زندگی این مردم را تغییر داد؟» پاسخ من این بود: «فقط یک نفر. اگر بتوانم فقط یک نفر را از این لوپ بیرون بکشم، کارم را کردهام.» و همین باور، انگیزهای بود برای خلق دورهای که بر اساس اصول انالپی، به تو کمک کند تا باورهای محدودکننده را بشکنی.
امروز خوشحالم که این افراد بسیار بیشتر از یک نفر هستند. ویدیوهای نتایج حیرت انگیزشان ارسال شده و در کانالهای ما قرار دارد.
منطقه امن و ترس از تغییر: انتخاب قرص قرمز
اگر فکر میکنی با نشستن در منطقهی امن خود و با کسب یک مهارت یا آموزش جدید، میتوانی زندگیات را تغییر دهی، سخت در اشتباهی. در این حالت، تو دو سر باختهای: نه از زندگیات لذت میبری و نه به پول میرسی.
جای موفقیت در منطقهی امن نیست. موفقیت به شهامت و دل و جرئت نیاز دارد.
اینجا دقیقاً همان نقطهای است که باید انتخاب کنی:
قرص آبی: در منطقهی امن و راحتت بمان. فیلم تماشا کن، با خانوادهات وقت بگذران و از زندگیای که برایت برنامهریزی شده، لذت ببر.
قرص قرمز: بیا بیرون، با ترسهایت روبرو شو، وارد چالشهای جدید شو و با شهامت، به «لانهی خرگوش» بپر. راه دیگری وجود ندارد.
انتخاب قرص قرمز، به معنای داشتن شهامت برای رویاپردازی و قدم گذاشتن در مسیری است که تو را از بند ماتریکس رها میکند. این راه دشوار است، اما در نهایت تو را به آزادی حقیقی میرساند.
چرا مقاومت میکنیم؟
چرا با وجود این همه آگاهی و نشانه، باز مقاومت میکنیم؟ چرا ترجیح میدهیم در دنیای برنامهریزیشده باقی بمانیم؟
پاسخ در عمق روان انسان و در همان سیستم کنترلی است که صحبت کردیم. ماتریکس تنها از بیرون به ما دیکته نمیشود؛ بلکه به بخشی از وجود ما تبدیل شده و از درون مقاومت میکند.
اینجاست که با یک معضل بزرگ روبرو میشویم: ترس از دست دادن هویت کنونی و ترس از ناشناختهها.
سیستم، با هوشمندی، برای تو هویتی ساخته است. هویتی که با آن احساس امنیت میکنی، حتی اگر این امنیت، در یک زندگی پر از رنج و محدودیت باشد.
ترک این هویت، به معنای قدم گذاشتن در مسیریست که تو را با ناشناختهها روبرو میکند. ناشناختهها همیشه ترسناک بودهاند. مغز تو باهوش است و برای محافظت از تو، به این مسیر امن و آشنا چسبیده است.
باورهای محدودکننده به عنوان پناهگاه: باورهایی مانند «من استعداد ندارم»، «پول درآوردن سخت است»، یا «شانس با من یار نیست»، هرچند دردناک به نظر میرسند، اما در حقیقت، نقش یک پناهگاه را برای تو ایفا میکنند. این باورها، بهانههایی برای نپرداختن بهای تغییر و ماندن در منطقهی امن فراهم میکنند. تو را از پذیرش مسئولیت کامل زندگیات معاف میکنند.
لذت قربانی بودن: اعتراف به این نکته دشوار است، اما بخشی از انسان، از حس قربانی بودن لذت میبرد. این حس، به تو اجازه میدهد که دیگران و سیستم را مقصر بدانی و خود را از زیر بار سنگین مسئولیت رها کنی.
شبکههای اجتماعی این حس را تقویت میکنند. بستری فراهم کردهاند که در آن میتوانی با قربانیان دیگر همدرد شوی و در درد مشترک، آرامش کاذب پیدا کنی. این لذت پنهان از قربانی بودن، بزرگترین مانع رهایی از ماتریکس است.
محصول انالپی جذب ثروت که آخرین دورهی من در این باب تا پایان عمر است، آخرین ارائهی من برای رهایی از کنترل و اسارتیست که نسل به نسل بر افکار، رفتار و احساسات اجداد تو اعمال شده و امروز به تو رسیده.
این آخرین است، چون تلاش در جذب ثروت یعنی تلاش برای پیروزی در بزرگترین جنگ. یعنی رهایی از ماتریکس. و انتظار تعهد و انرژی کافی برای پیروزی در این جنگ با جسم و روح خسته از اسارت، انتظار بالاییست. انسان همیشه به دنبال مقصر هست و هر تلاش بیشتر من در این باب، به معنای نزدیکتر شدن بیشتر به واژهی کلاهبردار است. در صنعت آموزش، هیچ اشتباهی بزرگتر از این نیست. و کار من دیگر تمام شد.
هدفم از ابتدا، فروش محصولات بیپایان با وعدهی تضمین ثروتسازی نبود.
این پایان یک مسیر بود، نه آغاز مسیری برای وعدههای بیپایان.
تهیه و دریافت محصول انالپی جذب ثروت و مراقبهی سلطه با ذهن ۳ (سابلیمینال، مراقبه، فرکانسهای باینورال، مودراها و مانترا، فرکانس ۸۸۸ هرتز یا فرکانس فراوانی، جملات تاکیدی، تصویرسازی ذهنی) از اینجا ممکن هست.
در یوتوب با ما همراه شو.
طلایی باش
2 پاسخ
سلام جناب عربی وقت به خیر
من شرکت کننده ی بازگشت به عشق بودم
از بعد دوره به فکر ساخت محصولی اختصاصی برای خودم به عنوان مکملی برای ذهنم در جهت اهداف شخصی خودم بود
حدودا یک سال طول کشید تا بتونم صد جمله تاکیدی در جهت هدف شخصی خودم( ساخت جذابیت مردانه و طرز فکر مرد آلفا) که شامل پول و باور های مالی هم میشد، پیدا کنم و به ترتیب ساختی ترکیب کنم و به عنوان سوپرامینال با موسیقی پشت زمینه ی انگیزشی برای مکمل ذهنی صبحم بسازم و در کنارش یک ساعت موسیقی آرام بخش و جا دادن این جملات به عنوان سابلیمینال بود.
یک سال طول کشید فقط پیدا کردن مهم ترین جملات و باورهای عمیق.
حتی به عنوان مکمل قوی برای کار کردن اختصاصی روی باور های مالی در حال ساخت دوپینگ تصویر سازی ذهنی ویژه ی باور های مالی مرد آلفا هستم.
اما یک چیزی به نظرم کمه. چون قصد دارم بعد از ساخت کامل این محصول به عنوان راه نجات خیلی از مرد ها به مرحله ی ارائه برسونم اما برندی که تو ذهنم هست « دوپینگ ذهن » هست و این نام از ویدیو های شما به ذهنم خطور کرده . آیا اجازه این کار هست؟؟ و آیا راهنمایی یا نکته ای هست که بتونه بهم کمک کنه؟؟ در ضمن قصد داشتم مراقبه مخصوصی در بارش بسازم اما این کار نیاز به دانش بیشتر و تجربه ی بیشتر داره اما نسخه جذب قدرت بهترین مکمل برای این مکمله.
خوشحال میشم در باره این موضوع با شما صحبت داشته باشم
سلام استاد
اگر امکانش هست در محصول افزایش انرژی مردانه ضرب های باینورال در کنار اقدامات عملی قرار دهید که به ترک خودارضایی کمک کنه .